ترجمه روان نامه 31 نهج البلاغه

پيشگفتار:

امام علي (ع) مظهر همه خوبيهاست. او انسان كامل و بنده خوب خداست. در حديث آمده است كه امام علي(ع) در دعاي خود مي گفت: خدايا تو چناني كه من دوست دارم، پس مرا چنان كن كه خود دوست داري. و البته علي (ع) چنان بود كه خدا دوست داشت. او در خانه خدا متولد شد و در خانه خدا به شهادت رسيد.

او بازوي پر توان نبوت و ستون استوار امامت بود. او هميشه با حق و محور حق بود. پيامبر خدا فرمود: علي از من است و من از علي هستم، هر دو پدران اين امت هستيم. آنچه خوبان همه دارند علي به تنهايي داشت. افسوس كه اين بشريت در آن زمان و نه در اين زمان او را چنانكه بايد نشناخت و نخواهد شناخت. او معجزه بزرگ آفرينش و شاهكار جاودانه عالم وجود است.

هر آنكس جز معصومين (ع) دربارة علي لب به سخن گشوده و يا دست به قلم برده از معرفي شخصيت واقعي حضرتش اظهار عجز نموده است و آينده گان نيز در اين وادي سرگردان خواهند بود. فضائل او بي منتهاست و او مردي نامتناهي است كه بخشي از پرتو عظمتش در كتاب گرانبهاي نهج البلاغه تجلي يافته و راهنماي عالميان گشته است و همه عالمان و انديشمندان را به تعجب و خضوع واداشته است و گوي سبقت را از همه خداوندان سخن ربوده است.

اگر نامه 53 اين كتاب جاودان منشور حكومت است، نامه 31 آن نيز منشور تربيت است كه راه چگونه زيستن را به همه انبياء بشر آموخته است. منشوري كه بكار گرفتن نكات آن ضامن سعادت دنيا و آخرت است و خدا را شكر كه بر ما منت نهاد و اين نامه هدايت را از آن منتهاي درايت برايمان به يادگار گذاشت. در پايان ضمن دعوت همگان به ويژه جوانان و نوجوانان عزيز به مطالعه و تدبير و تفكر در فرازهاي بلند اين نامه زندگي بخش، اميدوار است خداوند توفيق عمل به سفارشهاي آن امام همام را به همه ما كرامت بفرمايد.

با توجه به اينكه اين  ترجمه در آستانه عيد غدير و هفته ولايت در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت. فرصت را مغتنم شمرده و ضمن تبريك اين ايام سعيد و عيد بزرگ خداوند به همه خداپرستان و علي دوستان، فرازهايي از فرمايشات پيامبر اعظم (ص) در معرفي امام علي (ع) در خطبه غديررا  زينتبخش اين مقدمه كوتاه مي نمايد:

اي مردم، بعد از من علي (ع) و فرزندان اوتا روز قيامت امام و صاحب اختيار شما هستند.

اي مردم، هيچ علمي نيست مگر آنكه خداوند آن را به من آموخته و من آن را به علي(ع) منتقل گردانيده ام.

اي مردم، از علي(ع) روي برنگردانيد و از ولايتش سرباز  نزنيد، چرا كه تنها اوست كه شما را به راه حق هدايت مي كند و خود به آن عمل مي نمايد.

اي مردم، بدانيد هر كس ولايت علي(ع) را انكار كند خداوند هرگز توبه اش را نمي پذيرد.

اي مردم، در آيات قرآن  تدبير كنيد و اين را بدانيد كه باطن قرآن را كسي جز علي(ع) برايتان روشن نخواهد كرد.

ترجمه نامه 31 نهج البلاغه

« سفارشهاي اميرالمؤمنين علي(ع) به امام حسن مجتبي(ع)»

البته اين نامه براي همه انسانها جنبه ارشادي دارد و مخاطب ظاهري آن امام مجتبي(ع) است.

از طرف پدري كه در آستانه مرگ است و به گذشت زمان اعتراف دارد و عمر خود را پشت سرگذاشته و تسليم حوادث روزگار است و نكوهش كننده دنيا و عازم به محل سكونت مردگان مي باشد و فردا از دنيا كوچ مي كند؛ به فرزندي كه آرزومند چيزي است كه بدست نمي آيد، به راهي مي رود كه به نيستي ختم مي گردد، فرزندي كه هدف بيماري ها و در گرو گذشت زمان است؛ تير بلا به سوي او پرّان و خود بندة گوش به فرمان دنيا است، تاجر غرور و مديون مرگهاست، اسير مرگ و هم قسم اندوه ها و همنشين غم ها و نشانه آسيب ها و زمين خورده شهوات و جانشين مردگان است.

امّا بعد، دانستم آنچه را از پشت كردن دنيا به من و سركشي روزگار عليه من و روي آوردن آخرت به من مي باشد، چيزي كه مرا از ياد جز خويش و كاري جز درباره آنچه به دنبال من است باز مي دارد، غير از اينكه از اين به بعد فكر و ذهن من تنها درباره خودم خواهد بود و نه مردم.

بنابراين انديشه و فكرم در برابرم قرار گرفت و مرا از پيروي هواهاي نفساني برحذر داشت و مرا به كاري خالص و درست واداشت و مرا به تلاش و جديّتي رسانيد كه بازي و شوخي در آن راه ندارد و به صداقتي سوق داد كه دروغ در آن وجود نخواهد داشت.

فرزندم ترا جزئي از خود بلكه همه وجود خويش يافتم تا آنجا كه هر چه بر سر تو آيد مثل آنست كه بر سر من آمده و گويي اگر مرگ نزد تو آيد مثل آنست كه نزد من آمده، پس هرچه تو را رنج دهد مرا رنج خواهد داد و هرچه مورد علاقه توست مورد علاقه من نيز هست. از همين جهت برايت وصيّت نوشتم تا تو را پشتيباني كند، خواه من در كنار تو باشم و يا از خانه دنيا كوچ كرده باشم.

بنابراين اي فرزندم ترا به ترس از خدا و همراهي مداوم با دستورات او و آباداني دلت با ياد و ذكر او و چنگ زدن به ريسمان او سفارش مي كنم و چه رشته اي محكم تر و مطمئن تر از رشته اي كه بين تو و پروردگارت وجود دارد، اگر تو به آن دست زني؟!

فرزندم دلت را همواره با پند و اندرز زنده بدار و با زهد دل بستن به دنیا را بميران و آن را با يقين نيرو بخش و با حكمت نوراني كن و با يادآوري مرگ ذليل و خوار ساز و آنرا با اقرار كردن به فناي دنيا وادار كن و به سختي هاي دنيا بيناگردان و از دگرگوني روزگار و گردش شب و روز آن را بترسان و به او اخبار گذشتگان را بازگو كن و به او آگاهي بده كه بر سر درگذشتگان چه آمده است.

فرزندم در سرزمين گذشتگان و آثارشان سير كن و بنگر كه چه كردند و از كجا به كجا منتقل شدند و كجا بارگشودند و در كجا فرود آمدند. آنگاه خواهي ديد كه از كنار دوستان رخت بر بسته اند و به خانه هاي غربت ساكن شده اند و البته چيزي باقي نمانده كه تو هم يكي از آنان باشي.

پس براي نيكو ساختن جايگاهت تلاش كن و هيچگاه آخرتت را به دنيا نفروش، در آنچه نمي داني سخن مگو و آنچه را وظيفه ات نيست بر زبان جاري نساز و از راهي كه مي ترسي به گمراهي در اُفتي پرهيز كن كه توقف كردن در هنگام سرگرداني و گمراهي بهتر از افتادن در كارهاي هولناك است.

امر به معروف كن و خود نيز در شمار خوبان درآي و منكر را با دست و زبانت انكار كن و تا آنجا كه مي تواني بين خودت و آنكه كار زشت انجام مي دهد جدايي انداز و در راه خدا تلاشگر واقعي باش و در راه پروردگار از سرزنش هيچ ملامت كننده اي باك نداشته باش و براي حق هر نوع دشواري را تحمل نما و در دين تحقيق كن و در ناملايمات خود را به شكيبايي كردن عادت بده و چقدر زيباست صبر در راه پروردگار؛ و در همه كارها خود را به خدا بسپار كه پناهگاهي استوار و جايگاهي نيرومند است. درخواست خود را فقط از خدا طلب كن كه عطا كردن و محروم كردن هر دو به دست اوست. در كارهايت از خداوند، زياد طلب خير كن و دربارة وصيّت من خوب فكر كن و روي از آن برنگردان كه بهترين گفته ها سخني است كه سود داشته باشد و بدان در علمي كه منفعت نداشته باشد خيري نخواهد بود و كسي هم از علمي كه آموختن آن سزاوار نيست سود نمي برد.

اي پسرم، وقتي خود را پير و فرتوت يافتم و مشاهده كردم كه ناتواني و سستي من رو به افزايش است به وصيّت كردن خويش براي تو شتافتم. فضائلي را در آن بازگو نمودم تا قبل از آنكه مرگ به سراغ من بيايد به تو گفته باشم، آنچه در خاطر دارم تا هنوز بدنم ضعيف نشده به تو برسانم و يا قبل از آنكه بعضي از خواهشهاي نفس و فتنه هاي دنيا بر تو غالب گردد و آنگاه مانند شتري باشي نافرمان و سركش.

فرزندم: دل كودك و جوان مانند زمين كشت نشده است كه هرچه در آن بكارند مي پذيرد، بنابراين من تلاش كردم ترا ادب كنم قبل از آنكه دلت قساوت يابد و عقلت مشغول شود تا فكر و رأي محكم خود را بكار ببري و از آنچه اهل تجربه به دست آورده و آموخته اند استفاده كني و رنج و زحمت به دست آوردن و آموختن از تو برداشته شود. بنابراين آنچه براي ما از ادب و تربيت فراهم آمد براي تو بدون رنج رسيد و آنچه براي ما تاريك و مخفي بود براي تو آشكار گرديد.

پسرم: من اگرچه به اندازه مردم پيشين عمر نكرده ام ولي در كارهايشان نظر كردم و درباره سرگذشتشان مطالعه نمودم و در آثارشان سير كردم تا اينكه مثل يكي از آنها شدم، بلكه با اطلاعاتي كه از زندگي آنها به دست آوردم گويي كه با اولين و آخرين آنها بوده ام. در اين نگرش روشنايي را از تاريكي مشاهده كردم و سودمند را از چيزي كه زيان آور است شناختم.

و براي تو از هر چيز پاكيزه آن را انتخاب كردم و شايسته آن را برگزيدم و مجهول آن را از تو دور داشتم و به كار تو همانند پدري مهربان اقدام نمودم و در تعليم و تربيت تو همت گماشتم و به اين نتيجه رسيدم كه تلاش من براي جواني تو كه داراي نيت پاك و نفس پاكيزه هستي مفيد است و تصميم گرفتم ابتدا كتاب خدا را به تو بياموزم و تأويل آنرا برايت شرح دهم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر تو آشكار سازم در حاليكه براي آموختن از غير كتاب خدا استفاده نكنم.

پس ترسيدم از چيزي كه دركار مردم شبهه انداخته و باعث اختلاف شده، از هواي نفساني و انديشه هاي غلط كه براي تو نيز كار را مشتبّه كند و هر چند آگاه ساختن تو را از آن دوست نداشتم ولي محكم كردن آن را سزاوارتر دانستم تا اينكه تو را به حال خويش واگذارم و تو را در ورطه نابودي رها كنم.

اميدوارم كه پروردگار تو را توفيق نيكبختي عطا كند و راه رشد و تعالي را به تو نشان دهد. بنابراين ترا به اين وصيت سفارش مي نمايم.

پسرم: بدان، آن چيزي كه در اين وصيت بيشتر علاقه مندم به آن عمل كني ترس از خداست و به آنچه خداوند بر تو واجب فرموده كفايت نمايي و آنچه را كه در گذشته پدران و نياكان صالح تو از خاندانت بجا آوردند تو نيز انجام دهي كه آنها انديشيدن درباره نفس خويش را به همان گونه كه تو بر نفس خويش مي نگري وانگذاشتند و فكر كردند همانطور كه تو فكر مي كني و بالاخره بدانجا رسيدند كه هرچه را به كار بستند و از هر چه به آن مكلف بودند امساك نمودند و اگر نفس تو قادر به پذيرش اين معنا نيست و مي خواهد كه هرچه آنها دانستند بداند پس تلاش كن كه مطالبه تو براساس فهم و دانستن باشد، نه اينكه به ورطه شبهه ها بيافتي و به خصومتها و درگيريها مبتلا شوي.

قبل از شروع كار و پيمودن اين راه از پروردگار خود استعانت نما و شور و شوق به او براي جلب توفيق داشته باشي و از آنچه تو را به شبهه مي اندازد و يا به گمراهي ات مي كشاند پرهيز كن و زماني كه يقين پيدا كردي كه دلت صفا يافته و خاشع شده و فكرت از تشويش درآمده و به كمال رسيده و همتّت، همتي واحد گشته در آنچه برايت بيان كردم بينديش و اگر آنچه را كه دوست مي داري از آسودگي فكر و نظرت آماده نشده، بدان كه راهي را كه درست نمي بيني سير مي كني و در تاريكي قدم مي زني و كسي كه طالب دين است آن نيست كه به خطا مي رود و يا حق را با باطل مخلوط مي سازد و در چنين مواقع خود نگهداري بهترين كارهاست.

پسرم: درباره وصيّتم دقت كن و بدان آنكه جان ها را مي گيرد همان است كه جان مي بخشد و آنكه آفريننده است خود ميراننده مي باشد و آنكه فنا كننده است خود زندگي و حيات را باز            مي گرداند. و آنكه بلا و مصيبت مي دهد عافيت نيز مي دهد و به تحقيق كه دنيا براي كسي پايدار نبوده جز بر سنتي كه خداوند تبارك و تعالي برايش مقرر فرموده كه يا نعمت است و يا نقمت و گرفتاري و بالاخره پاداشي كه براي روز قيامت درنظر گرفته شده است و يا چيز ديگري كه ما نمي دانيم.

پسرم؛ اگر فهم چيزي از اين مسائل برايت مشكل بود آن را به ناداني خود به حساب آور زيرا وقتي خلق شدي چيزي نمي دانستي و بعد دانا گشتي و چقدر زيادند چيزهايي كه نمي داني و درباره آنها سرگرداني و فكرت به جايي نمي رسد ولي بعد آن را مي داني و متوجه مي شوي، بنابراين به كسي توكل كن كه تو را خلق كرده و روزي داده و به تو اندام موزن بخشيده است. پس فقط بنده او باش و به او شور و شوق داشته باشد و تنها از او بترس.

و بدان پسرم، كه هيچ گاه كسي همانند رسول خدا (ص) از خداوند تبارك و تعالي خبر نداده، بنابراين راضي باش كه آن گرامي را رهبر خود قرار دهي و براي نجات خود پيشوايي او را بپذيري.

من در نصيحت كردن تو كوتاهي نكردم و تو هرچه تلاش كني كه درباره نفس خود بينديشي، به اندازه انديشيدن من در حق تو نخواهي رسيد.

بدان پسرم؛ اگر پروردگارت شريكي داشت پيامبرانش نزد تو مي آمدند و آثار  قدرت و سلطنت او را مي ديدي و به كردارها و صفاتش آگاه مي شدي و يكتاست، همانطور كه خود، خويشتن را توصيف نموده است. هيچكس ضد سلطنت و سيطره او نيست، او هميشگي و ازلي است، او قبل از هر چيز بوده و بعد از هر چيز خواهد بود. او بزرگتر از آن است كه ربوبيّتش در قلب و ديده انساني جاي گيرد و هنگاميكه اين مطلب را دانستي كار آنگونه بجا آور كه از چون تويي سزاوار است، با كوچكي منزلت و كمي توانايي و زيادي ناتواني و فراوان بودن نيازمندي به پروردگار در طلب بندگي و نگراني از عقوبت و ترس از غضب او چرا كه پروردگارت تو را امر نفرموده مگر به نيكوكاري و نهي نفرموده است مگر از زشت كاري!

پسرم؛ من تو را از دنيا و حالات آن و از بين رفتن و دگرگون شدنش با خبر ساختم و نيز از جهان آخرت و آنچه براي اهلش آماده شده تو را آگاه نمودم و برايت مثال ها زدم كه دنيا را با آزمايش شناخته اند.

داستان دنيا، داستان مسافريني است كه در جايي تنگ و ناراحت كننده منزل كرده اند كه از آب و آباداني خبري نيست و قصد دارند به جايي بروند سرشار از نعمت و محلي پر آب و گياه، در نتيجه رنج سفر را تحمل كرده و دوري يار و ناگواري خورد و خوراك را بر خود هموار نموده تا به خانه وسيع و جاي آسايش خويش برسند. به همين جهت از آن ناراحتي ها احساس درد و رنج نمي كنند و هزينه اي كه پذيرفتند تاوان به حساب نياورند. و هيچ چيز برايشان شيرين تر از اين نيست كه به منزل جاوداني خود نزديك شده اند و به وصال نائل گشته اند و داستان آنكه فريب دنيا را مي خورد داستان مردمي است كه در خانه پر آب و گياه و لبريز از نعمت و دلخواه آنها بوده و بعد به منزلي آمده اند كه تنگ و ناراحت كننده است و هيچ چيز برايشان سخت تر از اين نيست كه از جايي كه هستند جدا شوند و رسيدن به مكاني كه به آن وارد شده اند.

فرزندم؛ نفس خود را بين خود و ديگران ميزان قرار ده و براي ديگران دوست داشته باش آنچه براي خود دوست مي داري و براي ديگران چيزي را خوش نداشته باش كه خود خوش نداري و بر آنها ستم روا مدار همانطور كه دوست نداري كسي بر تو ستم كند و نيكي كن همانگونه كه علاقمندي به تو نيكي كنند.

براي خود زشت شمار آنچه براي ديگران زشت مي شماري و از مردم براي خود آن چيزي را بپسند كه از خود مي پسندي. آنچه نمي داني مگو، چه دانسته ات كم باشد و آنچه دوست نداري برايت بگويند تو نيز مگو.

و بدان عجب و خودپسندي انسان را از راه صواب بر مي گرداند و آفت انديشه هاست، بنابراين سخت كوشش كن و خزانه دار ديگران نباش و وقتي مقصد خود را يافتي تا مي تواني در برابر پروردگار خشوع كن.

و بدان كه در مقابلت راهي بس دور و دراز و پر مشقّت است و تو را در آن مسير از توشه برداشتن و حسن سلوك به اندازه كه سبك بالت نمايد نيازي نيست. بنابراين پيش از طاقت و توانايي بر پشت خود بار مكن كه سنگيني آن تو را بيازارد و هر زماني كه دردمندي و فقيري را يافتي كه توشه ات را به سوي روز قيامت ببرد و فردا هنگام نداري به تو بازگرداند، اين كار را انجام بده و توشه خود را بر دوش او بگذار و زياد به او كمك كن، البته در حاليكه قدرت و امكان مالي داشته باشي كه شايد روز تنگدستي آن را بطلبي ولي پيدايش نكني و كسي كه در زمان بي نيازيت از تو وام مي خواهد غنيمت شمار تا در روز نداريت به تو پس دهد.

و بدان كه در مقابلت گردنة بسيار سختي است كه در آن سبك بار از سنگين بار شادمان تر است و كند رونده در پيمودن آن بد حال تر از شتابنده مي باشد و به ناچار بايد يا در بهشت و يا در دوزخ وارد شوي، پس پيش از ورودت به آن مكان براي خويش پيشروي بفرست و قبل از رفتنت خانه اي آماده كن كه پس از مرگ چيزي وجود ندارد كه ترا خشنود سازد و كسي به دنيا بر نمي گردد.

و بدان آنكه گنجينه هاي آسمان و زمين در دست قدرت او مي باشد به تو اجازه دعا كردن و وعده اجابت داده است و به تو فرمان داده است كه از او طلب كني تا به تو عنايت فرمايد و از او تقاضاي رحمت نمايي و او برايت رحمت بفرستد و كسي را بين تو و خودش حجاب قرار نداده تا تو را از او باز دارد و تو را اجبار نكرده كه حتماً براي ارتباط با او واسطه اي به همراه ببري و اگر مرتكب گناه شدي از توبه كردن تو را منع ننموده است و در كيفر دادن تو شتاب نكرده و در آن موقعي كه سزاوار رسوا شدن بودي تو را رسوا نساخته و در قبول توبه ات بر تو سخت گيري نكرده است و گناهت را محاسبه ننموده است و تو را از رحمت خود مأيوس نفرموده، بلكه برگشت از گناه را برايت شايسته شمرده و هر گناهت را يكي به حساب آورده و هر كار نيكت را ده تا محسوب نموده و براي تو در توبه و خشنود ساختن را گشوده است، بنابراين هر وقت او را بخواني ندايت را مي شنود و هرگاه راز دلت را به او بگويي نجواي تو را مي داند. پس حاجت خود را به او مي گويي و راز دلت را در پيشگاهش آشكار مي سازي و از اندوه هايت به او شكايت مي كني و از او دفع گرفتاريهايت را طلب مي نمايي و بر كارهايت كمك و ياري مي جويي و از خزانه هاي رحمتش چيزي را مي خواهي كه از غير او ساخته نيست از قبيل طول عمر، سلامتي بدن، توسعه روزي و بعد پروردگارت كليد گنجهاي خود را در دو دست تو نهاده به تو اجازه سؤال از خود را داده تا هرگاه اراده كردي درهاي نعمت او را به وسيله دعا بگشايي و بارش باران رحمتش را طلب نمايي.

اگر دعايت دير مستجاب شد نوميد نشوي كه عطاياي خداوندي بستگي به نيّت دارد و گاهي اجابت را تأخير مي اندازد تا پاداش سوال كننده را بيشتر نمايد و جزاي آرزومند كاملتر گردد.

گاهي چيزي را خواسته اي و به تو نداده اند ولي بهتر از آن را در اين دنيا يا جهان آخرت داده اند و يا خير در اين بوده كه به تو ندهند و چه بسا چيزي را مطالبه كرده اي كه اگر نصيبت مي شد، دينت از كف مي رفت بنابراين چيزي را طلب كن كه خير آن پايدار باشد و رنج و گرفتاري نداشته باشد كه نه تو براي مال مي ماني و نه مال براي تو مي ماند. و بدان كه تو براي جهان آخرت آفريده شده اي و نه براي دنيا و براي نيستي و نه براي زندگي و ماندن و براي مرگ و نه براي زنده ماندن.

و به تحقيق تو در خانه اي هستي كه از آن كوچ خواهي كرد و توقف تو در آن كوتاه است و راهي به سوي آخرت است، تو رانده شده مرگ هستي كه از چنگ آن رهايي نداري و طالب آن بدو خواهد رسيد و به ناچار مرگ او را در مي يابد. پس بترس از اينكه در حال انجام گناه باشي و مرگ به سراغت بيايد، خود صحبت خود را به ميان آورده باشي و آن تو را حائل شود كه در اين صورت خود را تباه ساخته اي.

اي فرزندم؛ زياد به ياد مرگ و حوادث بعد از مرگ باش كه اگر ناگهان آمد توشه اي آماده ساخته و كمر خود را بسته باشي و يك وقت ناگهان نيايد كه تو قدرت هيچ كاري نداشته باشي.

مبادا فريفته شوي كه به بيني اهل دنيا به دنيا دل بسته اند و براي جمع آوري مال دنيا بر سر هم مي كوبند، خداوند تبارك و تعالي تو را از دنيا باخبر ساخته و اوصاف آن را برايت بيان فرموده و زشتي هاي آن را براي تو آشكار نموده است.

به تحقيق اهل دنيا مانند سگان عوعو مي كنند و چون درندگان به دنبال طعمه هستند. بعضي از آنها نسبت به بعضي ديگر نفرت دارند و نيرومندشان افراد ناتوان را طعمه خويش قرار مي دهد. بزرگانشان بر كوچكترها چيره مي شوند، بعضي از آنها مانند حيوانات دست و پا بسته و بعضي ديگر رها شده و عقل را از دست داده اند و در كار خود حيران هستند. چهارپاياني هستند كه براي چريدن در چراي آفت و زيان در بيابان سخت دشوار روان هستند، نه چوپاني به داد آنها مي رسد و نه چراننده اي است كه آنها را به چرا ببرد. دنيا آنها را كور كرده و چشمانشان را از چراغ هدايت بسته است.

در گمراهي خويش سرگردان هستند و در نعمت هاي دنيا غرق هستند تاجائيكه دنيا را پروردگار خويش قرار داده اند. پس دنيا آنها را به بازي گرفته و آنها هم با دنيا بازي مي كنند و آنچه را كه بعد از دنيا بر سرشان خواهد آمد فراموش كرده اند.

كمي مهلت بده و عجله مكن، تاريكي ناداني با مرگ برطرف مي گردد و حق آشكار مي شود، تو گويي مسافران وارد شدند و انتظار مي رود كه هر كس شتاب كند.

بدان پسرم؛ هر كه مركب سواري او، شب و روز باشد گرچه متوقف باشد گذشت زمان او را با خود مي برد و گرچه در محل اقامت داشته باشد و استراحت كند باز هم مسافت از دنيا به آخرت را طي خواهد كرد.

بدان و باور داشته باش كه تو به آرزوهايت نخواهي رسيد و از اجل خود نمي تواني رهايي داشته باشي و تو بر همان راه هستي كه قبل از تو مي شتافت بنابراين خواسته ات را كم كن و كسب و معيشت خود را پاكيزه كن زيرا چه بسا خواسته اي كه باعث نابودي تمامي ثروت انسان شود و اين طور نيست كه هر كس جوينده است به روزي برسد و هر كه كندرو باشد از روزي محروم گردد.

نفس خود را از هر پستي گرامي بدار هر چند كه تو را به خواسته هايت برساند زيرا آنچه از نفس و جان خود بذل و بخشش مي كني هرگز به جاي خود بر نمي گردد.

بنده و برده ديگري مباش زيرا كه خداوند ترا آزاد آفريده است و كسي چه خوبي ديد از آن خوبي كه جز با بدي و از آن قدرت كه جز با خواري به دست نيايد؟

پرهيز كن از اينكه باركش هاي طمع تو را برانند و به آبشخورهاي نابودي برسانند و اگر توانستي كه بين تو و خداوند بخشنده اي نباشد چنان كن زيرا تو سهم خود را از دنيا مي بري و بهره خود را دريافت مي كني.

كم دادن خداوند بزرگتر و گرامي تر از زياد دادن بندگان خداست، اگر چه كم و زياد همه از آن خداست. جبران زياني كه در اثر سكوت به تو رسيده از جبران زياني كه در اثر حرف زدن بي جا برايت پيش مي آيد آسانتر است و حفظ آنچه در ظرف است به محكمي بند و بست آن بستگي دارد و حفظ آنچه در اختيار توست نزد من بهتر است از خواستن آنچه در اختيار ديگري است و تلخي نوميدي از تكدّي كردن از ديگران بهتر مي باشد و حرفه اي كه همراه عفت است از ثروتي كه همراه با گناه است بهتر مي باشد.

مرد راز خود را بهتر نگهداري مي كند و چه بسا كه براي زياني تلاش مي كند كه در پيش دارد.

آدم پرحرف ياوه مي گويد، انسان انديشمند بيناست. با اهل خير نشست و برخاست كن تا تو نيز مانند آنان شوي و از اهل شر دوري گزين تا در شمار ايشان به حساب نيايي.

چقدر بد است غذاي حرام و بدترين نوع ظلم، ظلم بر ضعيف است. اگر در بين مردمي مدارا، درشتي به حساب آيد پس بايد به جاي مدارا، درشتي كرد و چه بسا كه دارو بيماري شود و درد درمان گردد و چه بسا كسي كه صلاحيت نصيحت كردن را ندارد مردم را نصيحت كند و به كساني كه پاي نصيحت او نشسته اند خيانت كند.

بپرهيز از اينكه به آرزوهايت تكيه كني كه به تحقيق كالاي نادانان است. عقل يعني به خاطر سپردن تجربه ها و تجربه شايسته آن است كه اندرز تو در آن باشد. از فرصت استفاده كن قبل از آنكه آن را از دست بدهي و غم و غصه گريبانت را بگيرد. اينطور نيست كه هر طلب كننده اي به مطلوب خود برسد و هر رفته اي باز نگردد. از جمله زيان ها ضايع كردن توشه سفر و تباه كردن جهان آخرت است و براي هر كاري عاقبتي است و به زودي آنچه براي تو مقدر شده خواهد رسيد. بازرگان خود را به  خطر مي اندازد و چه بسا مال و ثروت كم كه از ثروت زياد، بركت بيشتري دارد.

در ياري نمودن آدم بي شخصيت و دوست گرفتار تهمت خيري نيست. هرگاه زمانه در اختيار تو مي باشد آن را آسان بگير و به اميد بيشتر خود را به طمع نيانداز.

مواظب باش لجاجت مانند حيواني سركش عنانش را از دست تو رها نسازد. خود را در برابر دوست و برادر خود موظف بدار كه اگر او قطع كرد تو ارتباط را قطع نكني. اگر او دوري كرد تو با نرمي و خوبي به او نزديك شو و هرگاه بخل ورزيد توبه او بخشش كن و هنگام فاصله گرفتن او، تو از او فاصله نگير و هرگاه برخورد تند داشت تو برخورد ملايم داشته باش و اگر خطايي كرد عذرش را بپذير تا آنجا كه گويي تو غلام او هستي و گويي كه او ولي نعمت توست.

مبادا اين كارها را در غير جاي خودش به كار بندي و يا آن را درباره كسي كه شايستگي آن را ندارد انجام دهي. هيچگاه دشمن دوستت را دوست قرار مده كه باعث كدورت دوستت شده اي و با وي دشمني كرده اي. همواره دوستت را خواه در كار خير و خواه در كار بد نصيحت خالصانه و بدون غرض كن. خشم خود را جرعه جرعه بنوش كه من جرعه اي شيرين تر از آن ننوشيدم، خوددار باش و پاياني گواراتر از آن نديدم و با كسي كه با تو خشونت مي كند به نرمي برخورد كن، باشد كه بزودي نرم شود. با دشمن خود با فضل و كرم مواجه شو كه آن شيرين ترين پيروزي است. و اگر خواستي با برادر ايماني خود قطع رابطه كني يك جايي براي دوستي بگذار تا اگر روزي خواست با تو دوستي نمايد بتواني دوباره با او ارتباط برقرار نمايي و اگر كسي به تو گمان خوبي برد، تو گمانش را تصديق كن و هيچگاه حق برادرت را ضايع نكن به اميد اينكه با هم دوست هستيم چرا كه وقتي حق او را ضايع كردي او ديگر برادرت نيست و برادري از بين خواهد رفت.

خانواده تو نبايد به خاطر رفتار تو بدبخت ترين مردم باشند. و كسي كه ميل ندارد به تو دل ببندد و رفاقت كند تو نيز با او دل مبند و با او رفاقت مكن. مبادا كه نيت برادرت در بريدن و قطع رابطه با تو از اقدام تو در پيوستن با او قويتر باشد و نبايد قطع رابطه و بدي كردن تو بر نيكي كردنت بيشتر باشد و نيز ستم كسي كه بر تو ستم روا داشته نبايد در نظرت بزرگ جلوه كند كه او به زيان خود و سود تو تلاش ميكند و پاداش آنكه تو را شادمان نموده اين نيست كه تو او را نگران كني.

و بدان پسرم روزي دو نوع است يكي آنكه تو به دنبال آن مي روي و ديگري آن است كه به دنبالت مي آيد و اگر به سراغش نروي او به سراغت مي آيد و چقدر زشت است فروتني كردن در هنگام نيازمندي و چه قدر بد است جفا كردن در هنگام بي نيازي.

از دنيا براي تو آن چيزي مي ماند كه براي آخرت خود آباد ساخته اي و اگر بنا باشد براي چيزهايي كه از دست داده اي بي تابي كني، پس براي چيزهايي هم كه به دست نياورده اي بي تابي كن. و آنچه نبوده است را بر آنچه بوده دليل قرار ده كه كارها شبيه يكديگر هستند و از آن گروه نباش كه پند و اندرز برايشان سودي ندارد مگر زماني كه كتك بخورند و شكنجه شود كه البته انسان عاقل به وسيله ادب و منطق موعظه مي شود و چارپايان فقط با كتك خوردن و شلاق به راه مي آيند.

ناراحتي هاي روحي و غم و غصه را با استقامت و يقين نيكو از خود دور كن. آنكه عدالت را ترك نمايد به ستم روي آورد و همنشين و دوست انسان در حكم فاميل است. دوست واقعي كسي است كه در پشت سر به آئين دوستي پايبند باشد و هواپرستي شريك كوردلي است. چه بسا دور كه نزديكتر از نزديك است و چه بسا نزديك كه دورتر از دور است. غريب و دور از وطن كسي است كه دوست و رفيقي نداشته باشد.

كسي كه از حق تجاوز كند، راه خود را تنگ كرده است و هر كس ارزش خود را بداند حرمتش باقي مي ماند. محكم ترين ريسمانها براي تو رشته پيوند بين تو و خداي توست و هر كس درباره تو بي پروا باشد دشمن توست. در آنجايي كه حرص و طمع سبب هلاكت است نوميدي انسان را به مقصد مي رساند.

لازم نيست هر عيب و هر چيز مخفي را آشكارا ببينيم و يا هر فرصتي دوباره تكرار شود چه بسا انسان آگاه در رسيدن به مقصود اشتباه كند ولي آدم ناآگاه به مقصد برسد و راه خود را پيدا كند.

بدي را به تأخير انداز زيرا هر وقت اراده كني مي تواني در انجام آن شتاب كني. بريدن از نادان با پيوستن به دانا يكي است. هركس به زمانه اعتماد كند زمانه به او خيانت كند و هركس روزگار را بزرگ شمارد او را خوار خواهد كرد. اينطور نيست كه هر تيرانداز، تيرش به هدف بخورد. وقتي پادشاه عوض شد زمانه هم عوض مي شود. قبل از حركت براي مسافرت ابتدا درباره همراه و رفيق خود تحقيق كن و قبل از خريد خانه درباره همسايه سؤال كن.

از نقل سخنان خنده دار پرهيز كن اگرچه از ديگران نقل كني و از مشورت با زن ها پرهيز كن زيرا كه رأي آنها سست و در تصميم گيري ضعيف هستند.

با حفظ حجاب زنان، ديدگانشان را از نگاه به نامحرمان ببند كه بدون شك موقعيت آنها با رعايت حجاب بيشتر حفظ مي شود.

حضور زنان در اجتماع بدتر از اين نيست كه كسي را كه نمي تواني به او اعتماد كني وارد محل سكونت آنها نمايي و اگر توانستي كاري كني كه غير از تو را نشناسند اين كار را انجام بده! و زن را به كارهايي كه در توان او نيست مگمار زيرا زن گلي ظريف است نه قهرمان و پهلوان.

احترامش را در حد خودش مراعات كن و او را به طمع ميانجگري در حق غير ميانداز و بپرهيز از اينكه غيرت بي مورد نشان بدهي كه اين باعث مي شود زن پاكدامن به ناپاكي كشيده شود و زني كه گرفتار شك و ترديد نيست به دو دلي مبتلا شود.

براي هر يك از خدمت كاران خود كار خاصي را تعيين كن تا هر كدام وظيفه خودش را انجام دهد و نسبت به همان كار در برابر تو پاسخگو باشد، زيرا اين كار آنها را بهتر وادار مي كند تا كارها را به ديگري محول نكنند.

به فاميل و بستگانت لطف و مرحمت داشته باشد زيرا آنها به منزله بالهاي تو هستند كه با آنها پرواز مي كني و اصل و ريشه تو هستند كه به آن باز ميگردي و در حكم دست تو هستند كه به كمك آنها به دشمن حمله مي كني.

دين و دنياي تو را به خداوند مي سپارم و از حضرتش تقاضا مي كنم كه بهترين خواسته اش را در حال و آينده و در دنيا و آخرت درباره ات اجرا نمايد.

والسلام.

به قلم: دکتر محمدحسن هجرتی – دیماه 1385

درباره ی میثم هجرتی

همچنین ببینید

تاريخچه آموزش و پرورش نوين گناباد

در گناباد مدراس قديمي و تاريخي زيادي وجود داشته و قدمت برخي از آنها به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *