توسعه گناباد را از کجا آغاز کنیم؟

توسعه گناباد را از كجا آغاز كنيم؟

در راستاي توسعه و پيشرفت اين ديار تا كنون تلاشهاي مختلفي صورت گرفته است و اينكه گناباد توانسته است بيش از يك دهه خشكسالي شديد را تحمل نموده و سرفرازتر از گذشته مسير پيشرفت خود را ادامه دهد بهترين گواه براي اقداماتي است كه تا كنون صورت گرفته است. پس بايد گفت توسعه گناباد از مدتها قبل آغاز شده است و بهتر است بپرسيم كه توسعه گناباد را چگونه پي گيري كنيم؟

ـ آيا مسئله اصلي، نامناسب بودن راههاي ترانزيتي منتهي به شهرستان است؟

ـ آيا مسئله اصلي را در صنعتي نشدن شهرمان جستجو كنيم؟

ـ آيا مسئله اساسي در رابطه با عدم استفاده از پتانسيل هاي آب و خاك است؟

ـ آيا مسئله فقط به خاطر اقليم و آب و هوا و خشكسالي هاي اخير يا ساير مخاطرات محيطي است؟

ـ آيا مسئله ما از فرار مغزها و رفتن نيروهاي تحصيل كرده از شهرستان شكل گرفته است؟

ـ آيا با فقدان نيروي انساني كارآمد مواجه هستيم؟

ـ آيا در مديريت و برنامه ريزي كلان يا مديريت بخشي نارسايي داريم؟

ـ آيا مسئله اساسي گناباد با تقسيمات كشوري و بودن يا نبودن در يك استان حل مي شود؟

ـ آيا هنوز هم با فقدان سرمايه و نقدينگي مواجه هستيم؟

ـ و خلاصه آيا مسئله ما  امروز،‌ سخت افزاري و زيربنايي يا نرم افزاري و فكري – فرهنگي است؟

برخي معتقدند بسياري از عوامل دست به دست هم داده تا اوضاع چنانكه بايد بر وفق مراد نباشد و از طرفي همگان اذعان داريم كه بخشي از ادعاها و مشكلات فرضي ياد شده واقعاً هم وجود خارجي ندارد و يا عملاً مدتها پيش در مسير تحولات اجتماعي و اقتصادي رفع و رجوع شده است.

 وانگهي ما در كنار نقصان ها و كمبودها قابليتها و توانمنديهايي هم داريم كه هر كدام به سهم خود اگر به شايستگي هدايت و مديريت شود زمينه ساز تحولي شگرف خواهد بود. مثلاً:

ـ ارزش اقتصادي و كارآيي آب قناتهاي گناباد را كم نگيريم.

ـ توان آموزش عالي در گناباد را كوچك نشماريم.

ـ قناعت و مهارت روستائيان و كشاورزان را اندك نبينيم.

ـ موقعيت ويژه ارتباطي به خصوص موقعيت ژئوپليتيكي و ژئواستراتژيكي خود را فراموش نكنيم.

ـ از همه مهمتر معادن عظيم زيرزميني خود را پشتوانه محكم اقتصادي بدانيم.

ـ سلامت نفس،‌ صداقت و تدين، هوش و استعداد فرزندان اين ديار را بيش از پيش قدر بدانيم.

پس به نظر شما با وجود اين ويژگي هاي انكارناپذير ايراد اصلي كجاست؟

بايد اين حقيقت را پذيرفت كه  بخش عمده اي از نارسائيها از نگرش و تفكر ما ناشي مي شود. نه اينكه خداي نكرده هوش و استعداد و قدرت تفكر نداريم، بلكه از اين جهت كه فكر خود را در راستاي زمينه سازي توسعه به خوبي مورد استفاده قرار نمي دهيم. گويا مغزهايمان كمي زنگ زده است و بايد زنگ زدايي شود. علاوه بر آن بخش عمده اي از ما به سمت محافظه كاري كشيده شده ايم كه آفت بزرگي براي توسعه است زيرا محافظه كاري انسان را از بيان حقايق محروم مي كند. محافظه كاري قدرت ريسك را به شدت كاهش مي دهد، به ويژه اگر اين روحيه در سطوح تصميم گيرندگان جامعه شكل گيرد همه جامعه را از حركت صحيح باز خواهد داشت و به رغم همه تلاشها و زحمات و بعد از مدتها متوجه خواهيم شد كه در همان نقطه اول يا كمي عقب تر يا فقط نيم قدمي جلوتر هستيم. طبيعت كويري شهرمان و ناامني هاي محيطي از جمله خست طبيعت و عملكرد برخي مسئولين كه عهد و پيمانها را زيرپا گذاشته اند از ما مردمي ساخته است كه اطمينان و اعتمادمان سلب شده است و شكل را دو چندان كرده است

متأسفانه برخي از فرهيختگان ما حاضر نيستند با فكر و انديشه جلو بروند  بلكه همراه جريان مي شوند حال آنكه حركت در جهت جريان رودخانه را هر ماهي مرده اي هم انجام مي دهد! ما بايد جريان ساز باشيم اگر نه حق نداريم خود را جزو خواص و فرهيختگان بدانيم.

شروع ما براي توسعه، اصلاح فكر و انديشه است و امروز عرصه انتخابات ميداني است كه مي توانيم اين بلوغ فكري را به اثبات و به منصه ظهور برسانيم. اگر واپس گرايي كنيم مديون نسل هاي آينده خواهيم شد.

اگر در جا بزنيم خود را ضايع نموده ايم. اگر فقط همراه جريان شويم هنري نكرده ايم. ما بايد ثابت كنيم كه بر اساس يك تفكر منطقي عمل مي كنيم. اگر انتخاب امروز آگاهانه باشد مسير توسعه را نيز آگاهانه طي خواهيم نمود و اگر نه بازنده اصلي ما خواهيم بود، پس بيایيد هوشيار باشيم تا راه را  گم نكنيم.

انتخاب آگاهانه، هشت معيار عمومي براي انتخاب

اين روزها هواي زمستاني شهرمان، پر از گرمي بحث انتخابات است. به زودي 24 اسفند فرا مي رسد و مردم گناباد نيز مانند ساير ملت ايران در انتخابات شركت مي نمايند. پيش بيني مي شود كه اين دوره هم گناباديها مشاركت حداكثري داشته باشند اما پيش بيني اينكه مسئوليت به گردن چه كسي خواهد افتاد از دفعات قبل مشكل تر است. حتماً همه ما به دنبال افراد شايسته تر هستيم و گاهي هم از سر تعارف همه را شايسته مي دانيم و بعضي از ما نيز منتظريم كه بفهميم شانس پيروزي كدام كانديدا بيشتر است تا به او رأي دهيم و به اصطلاح خودماني  رأي خود را حرام نكنيم و هدر ندهيم. گاهي فكر مي كنيم كه اگر نماينده ما از فلان نقطه شهرمان باشد يا نباشد آن وقت بهتر يا بدتر كار خواهد كرد و خلاصه روزها براي تصميم سازي و تصميم گيري به زودي سپري مي شود و چشم باز كنيم 24 اسفند فرا رسيده و رأي گيري آغاز شده است.

به راستي آيا معيار خاصي براي انتخاب داريد؟ آيا تصميم خود را گرفته و فرد مورد نظرتان را به خوبي ارزيابي كرده ايد؟ آيا شما هم منتظر هستيد كه چه كسي مي ماند و چه كسي مي رود يا اينكه برايتان فرقي نمي كند كه چند نفر نامزد باشند و از كجا باشند؟

البته من و شما حق داريم كه در اين خصوص شك و ترديد داشته باشيم. در حوزه انتخابيه اي كه حدود شصت هزار رأي دهنده دارد چندين كانديداي تأئيد صلاحيت شده داريم. روحاني،‌ دانشگاهي، پير، جوان، شهري، روستايي، ‌آزموده، نا آزموده، مقيم، غير مقيم، مرد ستيز و اهل گريز، ‌اصول گراي اصلاح طلب و خلاصه گناباد ديده و گناباد او را ديده، ‌طيف وسيعي را تشكيل مي دهند كه واقعاً هم انتخاب كمي مشكل مي نمايد.

اين نويسنده به  همين منظور از برخي نخبگان بي طرف در گناباد در رابطه با معيارهاي انتخاب نظرخواهي دوستانه اي بعمل آورده كه شايد مورد پسند و استفاده شما خواننده عزيز هم  باشد.

1 ـ روحاني يا دانشگاهي بودن،  البته به شرط طي مراجع عالي فرقي نمي كند مهم آن است كه تخصص، تعهد، توان، انرژي ، حوصله، انگيزه، مديريت و دلسوزي لازم را داشته باشد و سوابق گذشته او اين موارد را تائيد كند.

2 ـ پير يا جوان بودن، نه در حوصله و راستاي كار اين نوشته است كه به شعر و ادب فارسي رو آوريم كه مثلاً سعدي شيرازي در وصف پير و جوان چگونه قلم فرسوده و نه مراحل شباب و كمال و پيري را از ديد روانشناسي بررسي مي كنيم كه در كدام سن چه كاري زيبنده بني بشر است اما آنچه هست كار يك نماينده بيشتر فكري است و نه فيزيكي. لذا از اين جهت فكر جوان و تجربه پير را داشتن آميزه اي است كه اگر بتوان يافت بسيار ارزشمند خواهد بود به هر حال حتماً آنها كه پا در چنين عرصه پرمخاطره اي مي گذارند در هر سني كه هستند در خود آمادگي لازم را ديده اند و از تحرك و پويايي لازم براي اين مسئوليت پراسترس برخوردارند انشاء ا… .

3 ـ گناباد از جمله شهرستانهايي است كه در آن روستايي و شهري با هم كاملاً ممزوج هستند. حقيقت آن است كه به لحاظ بافت جمعيتي، ‌اقتصادي، فرهنگي و غيره تفاوت شهر و روستا در گناباد معني دار نيست. شايد هم روزي كه اين نامزدهاي انتخاباتي متولد شده اند محل تولد همه آنها روستا بوده است پس به نظر، فرقي نمي كند و ترجيح مي دهيم همه را روستايي بدانيم و روستايي بودن افتخار همه ماست. پس مهم توان، شايستگي و قابليتهاي فردي هر كدام از آقايان است.

4 ـ آزموده يا آزموده نبودن كنايه، از داشتن تجربه است. بگذريم كه در ادبيات ما گاهي گفته اند كه آزموده را آزمودن خطاست. و گاهي نيز گفته اند به كارهاي بزرگ مرد جهانديده فرست. اگر منظورمان از تجربه صرفاً داشتن تجربه نمايندگي باشد، شايد در حق آنها كه چنين فرصتي را به هر دليلي تا كنون نداشته اند جفا كنيم و اگر تجربه هم حضور در مجلس را امري كوچك بشماريم حتماً بي انصافي كرده ايم. براي خروج از اين بن بست بيائيد تجربه هر كسي را در هر كاري كه قبلاً داشته است مورد بررسي قرار دهيم و به اين عزيزان و تجربه آنها امتياز بدهيم. در اين صورت تجربه و توان افراد را خواهيم ديد و ضعفهاي احتمالي آنان را نيز از نظر خواهيم گذراند. به هر حال كساني كه وارد اين عرصه شده اند لابد قبلاً هم كار و مسئوليتي داشته اند.

5 ـ مقيم بودن در گناباد يا غير مقيم بودن ـ فرض برخي نخبگان بر اين است كه اگر كسي با  مردم گناباد و در گناباد زندگي نكرده باشد نمي تواند درك صحيحي از مشكلات مردم داشته باشد و كسي كه درد مردم را لمس نكرده چگونه مي خواهد آنرا درك كند؟ به نظر نويسنده اين نيز اگر چه مي تواند امتيازي باشد اما بي انصافي است چون ما شهر خودمان را بهتر از ديگران مي شناسيم. چنانچه شغل و فعاليت مناسبي براي فرد در شهرستان فراهم نباشد دليل محكمي براي اقامت وي در گناباد وجود ندارد. وانگهي همه تحصيل كردگان و رجال اين شهرستان ناگزير بوده اند براي كسب مدارج عالي و پيشرفت به جاهاي بزرگتر بروند و حتي در جاهاي ديگر مسئوليتهاي بزرگي داشته باشند. پس ميتوانيم بجاي اين معيار، به اين مهم بپردازيم كه افراد در مسئوليتهايي كه داشته اند فراخور توان خود براي گناباد چه كرده اند؟ آيا عشق خدمت به ديارشان را در ساير عرصه ها و فرصتها نيز ثابت كرده اند يا صرفاً ‌عشق به نمايندگي را پاس مي دارند؟

6 ـ سابقه حضور در عرصه دفاع مقدس، فراموش نكنيم كه در گذشتة نه چندان دور ملت بزرگ ايران در معرض چه آزمايش بزرگي قرار گرفتند و شايد طرح چنين معياري براي بعضي ها ناخوشايند باشد ليكن از آنجا كه سن همه داوطلبان محترم اقتضاي درك آن روزها  را دارد به نظر مي رسد آنها كه حاضرند جان خود را براي دفاع از دين و ميهن خود در طبق اخلاص گذارند با آنها كه چنين روحيه اي  ندارند برابر نيستند و خدا هم در قرآن كريم براي مجاهدين فضيلت خاصي قائل شده است.

7 ـ اصول گرا، اصلاح طلب، خط يك، خط دو يا سه، وابسته به حزب فلان و بهمان ـ واقعيت اين است بنده نه با ادبيات خطي آشنايي چنداني دارم و نه از افراد خط خطي خاطره خوشي. آن قدر ميدانم كه مردم گناباد، مردمي به غايت مذهبي، طرفدار نظام مبتني بر ولايت فقيه، در خط امام و رهبري و در نهايت صداقت و سلامت ديني هستند پس نماينده اي از جنس خودشان را انتخاب خواهند كرد. ضمناً‌ اين مردم فهيم حتماً تحليل مناسبي از جريانات موجود و مصلحت هاي كشور و منطقه دارند و راه را خوب تشخيص مي دهند.

8 ـ شناخت نماينده از واقعيتهاي زمان (اعم از آنچه به كل كشور و آنچه به گناباد مربوط است). با فرض آنكه همة داوطلبان شرايط وكالت و قانون گذاري را برابر معيارهاي موجود داشته باشند و بتوانند شأن چنين جايگاهي و مسئوليتي را حفظ كنند، تكليف گناباد چه مي شود؟ آيا جز اين است كه به درست يا غلط از نماينده انتظار كار در جهت پيشرفت شهرستان داريم؟ ‌حال كه چنين است با رعايت همه ويژگي ها و معيارها چه كسي بهتر مي تواند براي شهرمان نمايندگي كند؟

كسي كه هر چهار سال براي انتخابات به گناباد مي آيد؟ كسي كه براي ديدن فاميل و قوم و خويش يا شركت در مراسم غم و شادي آنان گاهي پا به زادگاه خود مي گذارد؟ كسي كه اخبار گناباد را از طريق سايتها و خبرگزاري ها و نامه گناباد و مژده گناباد دريافت مي كند؟ يا آنكه به اصطلاح در هر جا كه بوده ظاهراً قلب او به خاطر گناباد و گنابادي ها طپيده است!؟ براي جمع كردن اين مطلب شايسته آن است كه كانديداهاي شهرمان را از نزديك بيازمائيم و شناخت آنها را از گناباد و مشكلات گناباد از زبان خودشان بشنويم و صد البته كارنامه خدمتي افراد را از نزديك ورق بزنيم و خط به خط آنرا مطالعه و تفسير كنيم. در اينكه گذشته چراغ راه آينده است شكي نكنيم. بيائيد بجاي احساسات زودگذر، عقل سليم و مشورت با اهل فن را ملاك عمل قرار دهيم و آگاهانه انتخاب كنيم.

اسفندماه – 1386

درباره ی میثم هجرتی

همچنین ببینید

تاريخچه و سابقه حوزه علميه و مدارس ديني در گناباد

وجود 11 مدرسه علميه در نقاط مختلف شهرستان گناباد كه تعدادي از آنها از جمله …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *