اقدامات انجام شده برای راه اندازی دانشگاه آزاد اسلامی در کابل
در اواخر مهرماه 1388 زمانیکه در دبیرخانه منطقه 9 دانشگاه آزاد اسلامی (در مشهد مقدس) مشغول بکار بودم، دبیر محترم منطقه در تماس تلفنی کوتاهی پیشنهاد مسئولیت راه اندازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد افغانستان را به اینجانب دادند. برای پاسخ به این پیشنهاد، چند روزی فرصت خواستم تا گزینه های دیگری را نیز به ایشان معرفی کنم و آمادگی یا عدم آمادگی خود را هم برای پذیرش مسئولیت اعلام دارم.
روز موعود به حضور ایشان رفتم و ابتدا 3 نفر از دوستانی را که برای این مأموریت شایسته میدانستم معرفی کردم که البته از نظر ایشان هم افراد توانایی بودند و گزینه های دیگری هم در جلسه مطرح شدند لیکن پیش بینی دبیر محترم منطقه این بود که بنده باتوجه به سوابق قبلی در واحدهای گرمسار و گناباد و دبیرخانه منطقه، احتمالا از عهده این مهم بهتر برخواهم آمد لذا بنابر این شد که مرا برای این منظور به سازمان محترم مرکزی معرفی نمایند. البته دبیر محترم منطقه با توجه به شناختی که از افغانستان و نیازهای آن داشتند این مسئولیت را مهم و اساسی ارزیابی نمودند و قول همکاری و حمایت دادند از جمله اینکه در ترمهای اولیه مبلغ چهارصد، پانصد میلیون تومان کمک مالی (البته منوط به خواسته ریاست محترم عالی دانشگاه) از محل اعتبارات واحد مشهد (با توجه به اینکه ریاست این واحد جامع را عهده دار هستند) به این واحد خواهند کرد.
مقدمات این معرفی انجام شد و در مورخه 88/08/30 حکم اینجانب صادر گردید. مقرر شد بزودی برای پیگیری تفاهمنامه ای که در همین رابطه امضا شده بود و فراهم نمودن مقدمات انجام کار، راهی کابل شوم.
با مشورت مسئولین محترم حوزه معاونت مربوطه در سازمان مرکزی دانشگاه مبلغی بابت تنخواه و هزینه های سفر درخواست گردید و هماهنگی های مقتضی با مسئولین محترم امور مالی دانشگاه نیز انجام شد تا پس از دستور ریاست محترم عالی دانشگاه مبلغ تعیین شده را سریعتر پرداخت نمایند و آنها نیز قول مساعد دادند.
دستور ریاست محترم دانشگاه در پاسخ به پیشنهاد معاونت محترم مربوطه ، پرداخت پنج میلیون تومان علی الحساب بابت تنخواه و یکماه حق مأموریت بصورت علی الحساب بود که قاعدتا باید قبل از اولین سفر در اختیار اینجانب قرار میگرفت.
به اعتبار این دستور، پی گیری های مربوط به گذرنامه، ویزا و تهیه بلیط هواپیما و سایر مقدمات سفر آغاز شد و بلیط رفت را برای 88/09/27 دریافت کردم. لیکن تا آخرین لحظه و به رغم قولهای مساعد مسئولین محترم و اعلام شماره حساب از مبالغ مربوطه خبری نشد. اتفاقا در حساب خودم نیز آنقدر موجودی نداشتم که هم تکافوی هزینه های مسافرت را بکند و هم ته آن چیزی برای خرج و مخارج خانواده و اجاره خانه و غیره بماند. از طرفی تصور درستی از وضعیت هزینه ها در کابل نداشتم و فکر نمی کردم از تهران و مشهد بیشتر باشد.
به هر حال به کابل رفتم. مقامات محترم سفارت محبتهای فراوانی نمودند. در فرودگاه به استقبال آمدند و در یکی از هتل های بسیار خوب کابل اتاق رزرو نموده بودند که پس از استقرار در هتل و استراحتی کوتاه برای صرف شام و دیدار با مقامات محترم سفارت به آنجا رفتیم. در طول روزهای اقامت در کابل، سفارت محترم جمهوری اسلامی ایران در کابل و سفیر محترم از هیچ تلاشی برای همکاری دریغ نکردند و سنگ تمام گذاشتند. ملاقاتها با مقامات محترم افغان بسیار حساب شده و خوب تنظیم شده بود و بدون تأخیر انجام میشد، لذا کارها خیلی عالی پیش میرفت. وسیله نقلیه همواره آماده بود و حتی در چند مورد اتومبیل اداری ویژه جناب سفیر و راننده ایشان در اختیار اینجانب قرار داده شد.
به ملاحظه هزینه های نسبتا بالای هتل محل استقرار و دور بودن آن از سفارت و همچنین به خاطر اینکه بتوانم با واقعیتهای کابل بیشتر آشنا شوم، ترجیح دادم که از شب سوم به یکی از مهمانپذیرهای نزدیک سفارت نقل مکان نمایم لذا با همکاری مسئولین محترم تشریفات سفارت اقدام بایسته بعمل آمد.
استقرار در محل جدید زمینه ای را فراهم نمود که بتوانم بدون همراهی دوستان سفارت و ایجاد زحمت برای آنان فرصتهایی را به شناسایی قسمتهای مختلف کابل و مکانیابی مناسب برای دانشگاه اختصاص دهم که در این قسمت به بیان گوشه ای از واقعیتها می پردازم.
در افغانستان از کنترل جمعیت و آمایش سرزمین و امثال این اقدامات تقریبا خبری نیست و همه چیزدر کابل رقم میخورد تاجاییکه %50 جمعیت شهری این کشور هم در کابل زندگی میکنند. جمعیت کابل را بالغ بر 4 میلیون نفر تخمین میزنند. این شهر بیش از آنکه شهری جنگ زده باشد چهره شهری کاملا استعماری را دارد. تضادها در اکثر زمینه ها در این شهر بسیار زیاد است. در مقابل کوخهای فراوان و کلبه های محقر، ساختمانهای کاخ مانند فراوانی دیده میشود که برای اجاره ماهانه بعضی ازاین واحدهای مسکونی بزرگ و مجلل اجاره های بالغ بر بیست میلیون تومان در ماه پیشنهاد میشود. در کنار بانوان محجبه پوشیده با معجن های سنتی، دختران جوان بدون روسری به راحتی گام بر میدارند و مانعی برای آنها وجود ندارد. اتومبیلهایی که تقریبا نیمی از آنها فرمان چپ و نیم دیگر فرمان در سمت راست دارند، بی نظمی خاصی به خیابانهای شهر داده اند. در چهارراههای شهر چراغ راهنما غیر فعال است یا وجود ندارد و کنترل ترافیک تماما برعهده پلیس است. گرد و خاک فراوان در خیابانهای مرکزی شهر طلب میکند که همواره دستمال و ابزاری برای تکاندن خاک از لباسها و پاک کردن کفشها به همراه داشته باشی؛ با این وجود از ماسک و امثال آن به ندرت استفاده میشود! رودخانه کابل که مشهور به دریای کابل است و از میان شهر میگذرد، آنقدر آلوده است که آنچه در آن جریان دارد واقعا به آب شباهتی ندارد؛ با این وجود بخش عمده ای از مراودات و تجارت و اقتصاد کابل در کناره های همین دریا رقم میخورد. زباله های خانگی و شهری همه جا خودنمایی میکنند و شهرداری با همه تلاشی که میکند از نظافت شهر عاجز است. روزها گرد و خاک آلوده ناشی از تردد وسایل نقلیه آزاردهنده است و سرشب فرو رفتگی نور چراغهای برق در گرد و غبار و دود، کهکشان راه شیری را تداعی میکند و در اواخر شبهای زمستان بوی دود ناشی از سوختن چوب و کارتن و پلاستیک و پارچه که اقشار ضعیف برای گرم کردن خانه ها بکار میبرند فضا را پر میکند.
چند روز اول تا حد امکان از خوردن و آشامیدن اجتناب میکردم زیرا نشان از آلودگی در همه جا وجود داشت اما پس از آن اطمینان حاصل نمودم که در هتلها و میهمانپذیرها نهایت تلاش برای سلامت و بهداشت غذا صورت میگیرد.
با این وجود تصمیم گرفتم بدون ملاحظات امنیت و بهداشت و غیره در راستای انجام مأموریت مهمی که داشتم برای شناخت بخشها، محله ها و خیابانهای مختلف کابل به منظور یافتن جای مناسبی برای استقرار دانشگاه، سعی تمام نمایم و جستجوی خود را برای رسیدن به پاسخ این سؤال که دانشگاه تا چه حد مورد استقبال واقع خواهد شد؟ به حد کمال انجام دهم. لذا با دوستانی که از طریق سفارت معرفی شده بودند به گشت و گذار در شهر پرداختم، برخی مسیرها را نیز پیاده، با تاکسی و شخصی یا مینی بوس و سایر وسایل نقلیه عمومی میرفتم و بعضی شبها تا دیروقت بیرون بودم تا بتوانم مشاهدات خود را کاملتر نمایم.
در کابل تا این زمان 19 دانشگاه خصوصی و 5 دانشگاه دولتی و یک دانشگاه خارجی وجود دارد که به اغلب آنها سرکشی کردم ولی عموما” ترجیح میدادم که خود را به عنوان مسئول راه اندازی دانشگاهی جدید در کابل معرفی نکنم.
علاوه بر دوستانی که سفارت معرفی کرده بودند تا ساختمانهایی را برای محل استقراردانشگاه به من نشان دهند، با راهنماهای املاک بیش از بیست ساختمان را در قسمتهای مختلف کابل دیدم ( البته ساختمان آموزشی آماده واگذاری در این شهر تقریبا” وجود ندارد). در نهایت بر منطقه کارته 3 و 4 که نزدیک دانشگاه کابل و تعدادی از دانشگاههای خصوصی است تمرکز کردم زیرا وقتی در کابل از دانشگاه صحبت میشود معمولا” همین منطقه در اذهان تداعی می شود. هرچه ساختمان آماده واگذاری ودر حد و قواره کار دانشگاهی در این منطقه وجود داشت را با دقت بازدید کردم . در یک روز بیش از پانزده کیلومتر در کوچه و خیابانهای آن منطقه، پیاده از این ساختمان به آن ساختمان سرزدم و گرد و خاک را با تمام وجود لمس کردم، دریافت نمودم و به ریه های خود فرستادم ؛ خاکی که در همه عمر نخورده بودم آنروز خوردم و اتفاقا” همان شب برای اولین بار پس از ضیافت شب اول سفارت، در هتل شام خوردم و نیمه شب از ناراحتی معده هی به خود پیچیدم! ابتدا انگشت اتهام را به سوی غذای هتل نشانه رفتم ولی بزودی معلوم شد که خاکهای کارته 3 و 4 که تقریبا از تمیزترین مناطق کابل است کار خود را کرده بود.
به هر تقدیر در این سفر ملاقاتهای مؤثری صورت گرفت و توافقات خوبی بعمل آمد. همت و اراده سفارت ایران و همچنین وزارت تحصیلات عالی افغانستان نیز بسیار عالی بود. استقبال جوانان، تحصیل کردگان و مقامات مسئول و حتی مردم عادی کابل را (آنهایی که در این چند روز با آنها سر و کاری داشتم و طرح موضوع میکردم) بسیار خوب دیدم.
در مورد ساختمان دانشگاه ، ابتدا بر سراجاره مکانی که از هرجهت عالی و با وسعت مناسب برای دانشگاهی با حدود 1500 تا 2000 دانشجو بود توافق اولیه بعمل آمد لیکن اجاره بهای آن حدود سی و پنج هزار دلار در ماه بود و صاحب ملک تقاضای دریافت یکسال اجاره بها بصورت یکجا را داشت و اجاره نامه نیز بر مبنای وضعیت متعارف قراردادها برای فعالیتهای آموزشی می بایستی برای دوره ای حداقل 3 ساله تنظیم میشد. با تماس با ریاست محترم واحد مشهد و مشورت با ایشان که در ابتدا قول مساعدت مالی به واحد افغانستان را داده بودند مطلع شدم که هزینه های ساخت مجتمع اقامتی دانشگاه (مهمانسرا) در مشهد نیز به عهده واحد مشهد گذاشته شده و لذا امیدی به کمک مالی این دانشگاه وجود ندارد بنابراین به سراغ ساختمانهای کوچک با اجاره حدود ده هزار دلار در ماه رفتم و در خصوص اجاره یکی از این ساختمانها که نسبتا مناسب بود توافق اولیه صورت گرفت و تا حدودی از این بابت آسوده خاطر شدم.
آخرین ملاقات کاری در این سفر میبایستی با مقامات مسئول در وزارت تحصیلات عالی افعانستان انجام میشد و توافقنامه نهایی به امضاء می رسید لذا سه روز قبل از آن طی نامه ای از ریاست محترم عالی دانشگاه در مورد سیاستهای کلی دانشگاه و نظر معظم له در خصوص واحد کابل تقاضای کسب تکلیف کردم و نامه را از سفارت به دفتر ایشان دورنویس نمودم که تا پایان سفر پاسخی دریافت نشد و احتمالا این درخواست به رؤیت ایشان نرسید.
با برگشت به ایران و پیگیریهای مجدد حضوری، تلفنی، پیغامی و پیامکی بالاخره پنج میلیون تومان علی الحساب به حساب حقیر واریز و پس از مدتها پنج میلیون و بیست و هفت هزار تومان دیگرهم بابت علی الحساب حق ماموریت یکماه و هزینه های سفر واصل گردید.
پس از ارائه گزارشهای سفر با جدیت تمام پیگیری مربوط به رشته های تحصیلی ، تأمین اعتبار و جذب هیأت علمی و غیره را آغاز کردم ودر همین راستا ملاقات با ریاست محترم عالی دانشگاه را تقاضا نمودم که این ملاقات در مورخه 88/11/04 انجام شد و ایشان استراتژی کلی واحد کابل را تبیین و اعلام فرمودند. بر این مبنا راه اندازی مقاطع تحصیلات تکمیلی در اولویت قرار گرفت و مقرر شد امور مربوط به خرید زمین و احداث ساختمان دانشگاه در کابل نیزسریعتر پیگیری شود و …. بعد از این ملاقات پیگیر برگزاری آزمون غیر متمرکز در کابل توسط مرکز محترم آزمون دانشگاه شدم که قول این برگزاری را قبلا داده بودند، لیکن مسئولین مرکز اعلام داشتند که امکان چنین اقدامی در سال 88 برای پذیرش دانشجو از فروردین 89 (آغاز سال تحصیلی در افغانستان) وجود ندارد و ترجیح میدهند که داوطلبان افغانی واحد کابل هم درآزمون سال 89 دانشگاه شرکت نمایند. موضوع به استحضار مقام عالی ریاست دانشگاه رسید و با پذیرش دانشجو برای یک نیمسال با روشهای متعارف بدون آزمون (مشروط به مهیا بودن سایر شرایط) موافقت نمودند.
در این میانه و با قصد شروع بکار واحد کابل از فرودین 89، از مسئولین محترم خواسته شد برای یک شروع مناسب، در طول 6 ماهه اول فعالیت دانشگاه حدود 500 میلیون تومان اعتبار (حتی اگر شده بصورت قرض الحسنه) برای این واحد تخصیص دهند و این مبلغ به مرور براساس درخواست واحد، در اختیار قرار گیرد. و همچنین تقاضا شد مبلغ چهار میلیون و پانصد هزارتومان بابت واریز به حساب وزارت تحصیلات عالی افغانستان (حق امتیاز ثبت دانشگاه) و پنجاه میلیون تومان بابت پیش پرداخت اجاره ساختمان و هفتاد میلیون تومان نیزبابت خرید تجهیرات (جمعا 124.500.000 تومان) به نحو مقدور در اختیار اینجانب قرار داده شود، البته به رغم موافقت ریاست محترم دانشگاه هیچکدام از این مبالغ قبل از سفر دوم تحویل نشد و منوط به افتتاح حساب بنام واحد کابل و ارائه پیشنویس قرارداد اجاره ساختمان گردید. اگرچه بعد از برگشت از این سفر معلوم شد مبلغ پیش پرداخت از پنجاه میلیون به بیست میلیون تومان تنزل نموده و نامه مربوط به خرید تجهیزات به واحد محترم مشهد ارسال شده است. مبلغ 4.5 میلیون تومان حق الامتیاز هم هنوز در پیچ وخم بروکراسی است.
درسفر دوم دغدغه هزینه های هتل و بلیط هواپیما و مخارج معمولی مسافرت را نداشتم. مراتب موافقت ریاست عالی دانشگاه مبنی بر راه اندازی تحصیلات تکمیلی و رئوس کلی سایر استراتژیهای تعیین شده را به مقامات مسئول آن کشور اعلام نمودم که مورد استقبال شدید آنها واقع شد و سپاس و تشکر فراوان نمودند. آنها قول همه نوع همکاری و مساعدت را برای این منظور دادند و موافقت نهایی خود را برای شروع بکار دانشگاه اعلام داشتند.
با توجه به این قولهای مساعد، رایزنی برای جذب اساتید بومی از طریق ملاقات و مذاکره با مقامات دانشگاهی کشور افغانستان را آغاز کردم و برای جذب دانشجو در رشته های تعیین شده نیز بررسیهای ثمربخشی صورت گرفت و به اصطلاح نیازسنجی شد. برای انتخاب زمین مناسب نیز پیگیریهای قابل توجهی صورت گرفت و درنهایت قطعه زمین خوبی با وسعت 10000 متر مربع در یکی از بهترین مناطق حاشیه ای کابل شناسایی شد که قیمت آن در مجموع حدود 500 میلیون تومان میشد. خلاصه دراین سفر هم اقدامات متعدد و مختلفی صورت گرفت که بیان آن به اطاله کلام می انجامد و ماحصل آن اینکه زمینه برای شروع فعالیت آموزشی دانشگاه از آغاز سال 1389 فراهم شد.
در پایان نقل و قولها و نکته های چندی را در رابطه با حضور دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان نماینده آموزش عالی ایران در افغانستان بازگو مینماید:
- درحال حاضرمسئولین افغانستان به تحصیلکرده های افغانی که از دانشگاههای ایران مدرک گرفته اند دید بسیار مثبتی دارند و آنها را از دارندگان مدارک دانشگاههای اروپایی، هندی و غیره با سوادتر و دارای وجدان کاری و سلامت بیشتری میدانند و این مهم فرصت مناسبی را برای حضور موفق دانشگاه در این کشور فراهم میکند.
- تعداد قابل توجهی از وزرای کنونی کابینه دولت افغانستان، ازجمله وزیر محترم کنونی تحصیلات عالی و تعدادی از وکلای مجلس این کشور، در ایران تحصیل کرده اند که آنها نیز در فراهم نمودن زمینه فعالیت آموزش عالی کشورمان در آنجا به شدت مؤثرند.
- یکی از مقامات ارشد وزارت علوم افغانستان در جمع رؤسای دانشگاههای خصوصی از دانشگاههای آزاد اسلامی و پیام نور ایران به عنوان غولهایی یاد کرده بود که دانشگاههای موجود آن کشور با حضور آنها یا باید بمیرند و یا کیفیت خود را به حدی برسانند که بتوانند رقابت کنند و چنین نگرشی به دانشگاههای ما، مسئولیتمان را مضاعف میکند.
- هم اکنون دانشگاه آمریکایی کابل، از دانشگاههای فعال افغانستان است و داوطلبان فراوانی دارد و علاوه برآن چندین کشور اروپایی و غیر اروپایی، متقاضی راه اندازی دانشگاه در این کشورند که فقط در صورت حضور فعال و مؤثر دانشگاههای ایران، با آمدن آنها مخالفت خواهد شد.
- یکی از تحصیل کرده های افغانی دوستدار ایران میگفت: با اینکه به شما احترام میگذاریم اما دعا میکنیم شما در افغانستان دانشگاه دایر نکنید زیرا باعث میشوید که در راه اندازی دانشگاههای اروپایی در کشورمان تأخیر شود و این به ضرر ماست!
- تعداد زیادی از مدرسین کنونی دانشگاههای افغانستان دارای مدرک کارشناسی و اغلب آنها هم در سطح کارشناسی ارشدهستند و میبایستی جهت ارتقاء پایه خود ادامه تحصیل دهند لذا دانشگاه آزاد اسلامی برای آنها یک نقطه امید و برای ما یک عامل تأثیرگذار مهم در تحولات آموزش عالی این کشور و به تبع آن سایر تحولات محسوب میشود.
- بر اساس قوانین آموزش عالی کنونی افغانستان یکی از شروط راه اندازی دوره های کارشناسی ارشد، داشتن ده سال سابقه موفق در آموزش دوره های کارشناسی در دانشگاه مربوطه است؛ در صورتیکه نه تنها مجوز کارشناسی ارشد، بلکه مجوز دایر نمودن مقطع دکتری نیز به دانشگاه آزاد اسلامی داده شده است که فرصت بسیار مغتنمی را در اختیارمان میگذارد.
دکتر محمدحسن هجرتی – عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد 89/01/14